خیال زخمی ما را بیا و راحت کن
نماز مغرب این جمعه را امامت کن
اللهم عجل لولیک الفرج

یـاصاحـب الـزمـان(عج)
.
ﺟﻨـﺲ ﺗﻨﻬــــﺎﯾﯽ ﺗــــﻮ

ﺍﺯ ﻧـــﺦ ﺑــﯽ ﻣﻬـــﺮﯼ ﻣـــﺎﺳــﺖ

ﻫـــﺮ ﭼـــﻪ ﻣـــﺎ ﺑــــﺮ ﮔﻨـــﻪ ﺁﻟــﻮﺩﻩ ﺗــﺮﯾــﻢ

ﺍﺯ ﺷــــﻤﺎ ﺩﻭﺭ ﺗـــﺮﯾــﻢ . . .

اللهم عجل لولیک الفرج . . .

شب شعر است به یادش قلمی بردارید
جای بیکار نشستن قدَمی بردارید
روی این بومِ پُر از عشق قَلمّو بکشید
چشم و خالی و لب و بینی و اَبرو بکشید
پَر طاووس ندارید اگر، فرش گنید
زیر پایش صَفی از بال پَرستو بکشید
انبیاء کوچه ی سرداب ترافیک شده
یار در راه و در این فاصله جارو بکشید…

یا صاحب الزمان….

ای لعلِ لبِ تو شیعه را آب حیات
سرچشمه فیض و قبلگاه حاجات
ای حجّت ثانی عشر ای مهدی جان
بر طلعتِ زیبایِ تو دائم صلوات

هر چند که بیمار تو هستیم همه، دیوانه دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمریست، انگار طلب کار تو هستیم همه

دلی دارم که رسوای جهان است، گرفتار بتی ابرو کمان است
نگاهم سوی طاووسی بهشتی است، که نامش مهدی صاحب الزمان است

هر چند که خسته ایم از این حال نیا، شرمنده اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفیست، آقای گلم زبان من لال نیا

کندوی باغ هستی بی تو عسل ندارد
بی تو کتاب عاشق ضرب المثل ندارد
گفتا که بین خوبان مهدیست یا که یوسف
گفتم که در دو عالم مهدی عج بدل ندارد

از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم
بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم
بی خود از حادثه ی عشق تو دیوانه و مست

عاشق کوی تو گشتیم و زمین گیر شدیم . . .

ای دل بیا و کمتر از این و از آن بگو، قدری بیا ز یوسف کنعانمان بگو
ای منتقم بیا ز پس پرده های غیب، ظهری به وقت شرعی مکه اذان بگو

یا ابا صالح المهدی (عج)  تنها آرزو نمی کنم بیایی
چون همه میدادنند میایی آرزو می کنم وقتی می آیی
چشمانم شرمسار نگاه مهربانت نباشد…

ما که خود تشنه دیدار توئیم همه نادیده خریدار توئیم
نه خریدار گرفتار توئیم نه گرفتار که بیمار تو ئیم
همه گوییم بیا مهدی جان بشنو ناله ما مهدی جان

ما اول شخص جمع نیست …
از من اگر می پرسی، تو اول شخص همه ی جمع های دنیایی ….!
یا مهدی مددی

آقا جان اگه مثل اشک توی چشمام باشی
واسه موندت دیگه هیچوقت گریه نمیکنم

مهی که راز جمالش هنوز سر بسته است
به غارت دل سوداعیان کمر بسته است
به یازده خم می، گرچه نرسد دست ما
بده پیاله که یک خم هنوز سر بسته است

باید، که دست از گنه برداریم / مایی، که ادعای یاری داریم

از خوب و بد امور ما معلوم است / سرباز امام عصر یا سرباریم

برخیز ای نوح زمان!
برخیز که ما محتاج توییم تا که از قهر خدا در امان مانیم
و در کشتی نجات تو ما واگیریم… برخیز و بیا ای نوح زمان

فروغ روی یزدان داری ای دوست، صفای باغ رضوان داری ای دوست
تویی یوسف که در هر کوی و برزن، هزاران پیر کنعان داری ای دوست

دلم هر جمعه در تاب و تب است / عاشقانه بی قرار دلبر است
گفتم جمعه شود پایان غمم / جمعه رفت و باز چشمم به راه است

گر پرده ز رخ باز نماید مهدی؛ از خلق جهان دل برباید مهدی
ای شیعه چنان منتظر مولی باش؛ گویی که همین جمعه می آید مهدی