جاتووون خالی عروسی یکی از بستگان ﺗﻮ ﺑﺎﻍ ﺑﻮﺩ...
یه دفعهﺑﺎﺭﻭﻥ اومد ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺍﯾﺸﺎ ﭘﺎﮎ شد...!!!
.
.
.
.
.
.
.
عروسی ﺗﺒﺪﯾﻞ شد ﺑﻪ ﻫﺎﻟﻮﻭﯾﻦ
مردا در ميرفتن؛ زنها هم مسه زامبی دنبالشون...

داشتم جدول حل میکردم به بابام میگم: واحد پول بوسنی چیه؟
میگه: نمیدونم
میگم: مخترع کشتی بخار کیه؟
میگه : نمیدونم
از اونور مامانم میگه: بس کن بچه اینقد باباتو اذیت نکن
بابام میگه: ولش کن زن بزار سوال کنه معلوماتش بره بالا

مامانم با کلی خواهش داداش 35 ساله مو راضی کرده واسش بره خاستگاری

_حالا پسرم دوس داری دختره چه مشخصاتی داشته باشه؟
_خوشگل باشه ، مهربون باشه ، زیاد بهم گیر نده سر هر چیز کوچیکی دعوا راه ننداره اعصاب ندارم هرچی میشه زودی نره به مامانش بگه من از این لوس بازیا خوشم نمیاد وقتی حوصله ندارم به پر و پام نپیچه ...
اصن ولش کن بابا کی زن خواس !

داداش عصبی !؟

یه روز که تو خیابون راه میرفتم یه نفر منو دزدید. برد تو یه خرابه و به یه صندلی بست. به گوشیه بابام زنگ زد:
دزده:آقای محترم پسرتو دزدیدیم یا تا فردا 100 میلیون آماده میکنی یا دیگه نمیبینیش...
بابام: بهش غذا میدید؟
دزده:آره
بابام:آب بهش میدید؟
دزده:آره
بابام:جای خواب داره؟
دزده:آره
بابام:پس بیا داداشش هم ببر...

هیچی دیگه دزده برام آژانس گرفت رسوندم دم در خونه امون. تازه یه پولی هم گذاشت کف دستم...

خودمم میخاستم بمونم تازه وای فای هم داشت...

حیف که خیلی انسان دوست بود

از مامانم می پرسم مهر که تولدمه قراره چی بهم هدیه بدی؟ میگه با این رتبه ی کنکوری که ازت دیدم فقط میتونم بسته ی محرک ذهنی بیبی انیشتین بهت هدیه بدم،حس میکنم واقعا نیازش داری...

داشتم لباس می شستم دستم زخم شد به مامانم
گفتم مامان دستم زخم شد یه نگاه بهم انداخت بعد گفت خدایا چرا نسخه اصلیشو بهم ندادی اینکه چینیه ...
از صبه دارم نگاه می کنم ببینم کجام نوشته made in china
اصلا شاید خودش چینی ......
فک و فامیله داریم....

چن روز پیش میخواستم برم حموم یه دفعه بابام گقت:
-دانیال پسرم بیا ببین چرا تلویزیون روشن نمیشه؟
من:باشه ^_^
یه نگاه انداختم دیدم سالمه دکمشو زدم روشن شد گفتم:
-بابا اینکه سالمه
مامانم از اون طرف:بابات رفت حموم

من: :|
مامانم: *_*
بابام: ^_^
فاضلاب: o-O
پدر من دارم؟

گودزیلای داییم (سه سالشه)اومده بهم میگه تو که قدت از مامانه من بلند تره پس چرا هنوز ازدواج نکردی؟گفتم مگه به قده.گفت پس به عقله؟گفتم اره.بعد با کمال پرویی برگشته بهم میگه پس بعد من ازدواج میکنی.
فک و فامیله من دارم

خسیس به مادرشوهر من میگن که واسه تولدم یه دونه اسپری 4000 تومنی خریده اونم مردونه که منو آقامون با هم شریکی استفاده کنیم هیچی دیگه رسما واسه پسرش کادو خریده بود ، فک و فامیله داریم ؟؟؟؟؟؟!!!!!
من o_0
مادرشوهر  ^___^
بازم من -__-

مامانم میگه بچه که بودی لاغر نبودی اتفاقا خوشکل و تپل مپل بودی برگشتم گفتم مامان مگه اتفاقی واسم افتاده گفت: دوسالت که بود داشتی راه میرفتی یهو داداشت زد زیر پاهات با سر رفتی تو دیوار ماهم قهقه میزدیم و میخندیدیم از بس که قیافت داغون شده بود عصبانی شدم پرسیدم دماغ رو هیچ چرا لاغر شدم گفت اونم که سال بعدش ما ناهار نداشتیم گریه کردی رفتی تو دستشویی پی پی خودت رو خوردی...منم دیگه واقعا کف کردم گفتم منو دکتر نبردید عایا گفت نه بابا تو امتحانای سخت تر از اینم با موفقیت رد کردی ه ه ه ه ه .
.
.
حالا بماند که فک پایینم جلو تر از فک بالا هست بهم نگفت فکر میکنم جایه چکش ازم استفاده کرده باشن...
فک و فامیله داریم عایا...
کمپین حمایت از فرزندان گم شده کجاست.؟؟؟؟؟

دختر خالم داشت تعریف میکرد چند وقت پیش که با داییم بیرون بودن داییم داشت به پسر خالم میگفت که کجا منتظرش بمونه :|
داییم:اون کامیونه رو میبینی؟!همونجا وایسا
پسر خالم:ای وای:( کامیونه رفت کجا وایسیم
من :|
فک و فامیله دارم من :|

اينان خيلي پلنگن آنان خيلي پلنگن
به اصغر بگو به جمشيد بگه به جمشيد بگو به انتر بگه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بابام در حال مسخره كردن آهنگاي رپ من!!!!
میبینین توروخخخخدا...
این چ زندگی ایهههه؟؟؟؟؟!!

یکی از آشناها رفته خارج واسه درس.
این عکس میذاره اینستا، کامنتهای باباش روز ما رو میسازه:
:پسرم موهایت را کمی کوتاه کن
:امیدوارم تتوی موقت باشد

الان رفتم تو کوچه سطل اشغال و خالی کنم چشمم خورد ب یه صحنه ی دردناک بغضم گرفت♀♀♀
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عصری ک من خونه نبودم گیلاس خوردن ب من نگفتن

به پدرم با لحن کتابی گفتم: پدر مطمئن باش که من ادامه دهنده راه تو خواهم بود و نام نیک خاندانمان را حفظ خواهم کرد
.
.
.
.
.
یکم آه کشید و گفت: فکر کنم باید یه فرزند خونده ای چیزی بیارم وگرنه با وجود تو آبی گرم نمیشه که هیچ قطعم میشه

میخوام برم بهزیستی خودمو معرفی کنم فقط قبلش یه چیز بگم:
آب هست ولی کم است

دیشب به شوخی به بابام گفتم

چی میشد جوونیت یکم بیشتر کار میکردی ماهم پولدار میشدیم،

با حسرت سرشو تکون داد و گفت:
اولا قصد ما از به دنیا اومدن تو این بود که دختر بشی

و برکت زندگی، دوما از وقتی قدم نحست به این خونه باز شد برکت از زندگی ما رفت

سوما: گو خوریش به تو نیومده...

قیافه من -__-
قیافه پدر گرانقدر ^___^

ایام امتحان بود منم درسمو خونده بودم.کتابو دادم به مامانم که بپرسه.
مامانم:وقتی اسکندر مرد چه شد؟
منم تاااا اومدم جواب بدم بابام گفت:مراسم عذا برگذار شد :|
منO_o
بابام:)
مادر گرام:|
فک و فاااامیله من دارم؟

چن روز بودباتری گوشیم خراب شده بود هروق به بابام میگفتم بریم واسم یه باتری نو بگیریم منو می پیچوند دیشب بابام بهم گفـ: گوشی من و تو رو دوتاشونم تو یه روز گرفتیم چرامال من خراب نشده؟!بعدش گفت واسم چایی بریز بیار .
منم گفتم صبح من وتو باهم جایی خوردیم پس چرا من هوس چایی نکردم!؟!؟!؟
.
.
.
من._.
بابام:0
فک کنم مامانم توکره ماه باشه

اومدم گودزیلای فامیلمونو بترسونم بهش گفتم اگه گریه کنی گرگا از تو کوچه صداتو میشنون میان میخورنت برگشته میگه کم چرتو پرت بگو مگه اینجا صحراس خیال کردی من مثل تو منگولم من هم سن این بودم برا اینکه شبا کارتون نبینم بهم میگفتن الان پلنگ صورتی خوابه بیدارش کنی میاد دعوات میکنه منم سی دی رو میزاشتم تو کمد درشم قفل میکردم میرفتم زیر پتو قایم میشدم

دیــشــب مــامــان بــزرگــم حــالــش بــد شــد بــردیــمــش بــیــمـارســتــان.. حــالــا پــرســتــاره هــر چــی مــیــگــشــت نــمــیــتــونــســت رگــشــو پــیــدا کــنــه کــه واســش ســرم بــزنــه.. یــه دفــعــه اســبــی (عــصــبــی) شــد بــرگــشــت بــه مــامــان بــزرگــم گــفــت : اَه مــادر مــن شــمــا کــه رگ هــم نــداری کــه.. مــامــان بــزرگ مــا هــم نــه گــذاشــت نــه بــرداشــت بــهــش گــفــت : نــه نــنــه.. مــن اگــه رگ داشــتــم کــه ایــنــجــا نــمــیــومــدم..

مــا کــه داشــتــیــم تــخــتا رو گــاز مــیــزدیــم از خــنــده ^___^

مــامــان بــزرگــه حــاضــر جــوابــه مــن دارم عــایــا؟؟
قــربــونــش بــرم الــــــهـــــــــــــی