وفات حضرت زینب را تسلیت عرض مینماییم
اس ام اس تسلیت به مناسبت وفات حضرت زینب (س) اردیبهشت 1394
پیامک های جدید و اشعار زیبا ویژه وفات زینب کبری (س)
سرشارترین شعر خدایی، زینب
اسطوره ی طاقت و حیایی، زینب
تو زینت نقطه های بسم الله و
تفسیر فصیح کربلایی، زینب
سر قافله شام بلایی زینب
تو شیر زن کرب و بلایی زینب
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
زینب که نماینده بود زهرا را
بگرفته بدست رشته ی دلها را
از صبر خدائی است که با آن همه غم
شیرازه کند کتاب عاشورا را
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
شیعه می پژمرد اگر زینب نبود
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
به سمت خلق نرو جلوه ی تو ربانیست..
نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست..
سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن
صدای خسته ی تو حجت مسلمانیست..
زینبم نائبه الزهرایم
مادرم گفته که بی همتایم
بشنوید ارض و سما! آوایم
این حسینی که بُوَد، آقایم …
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
زینب که بود عالم غم را خدای صبر
در غربت دیار ستم آشنای صبر
معنا گرفت ماتم عظمی چو جاگرفت
بر شانههای زینب کبری همای صبر
زینبم یار آشنای توام
جای مانده ز کربلای توام
شعله سر می کشد ز ناله ی من
من عزادار نینوای توام
زلف عفاف، رشته دامان زینب است
آیات صبر، پایه ی ایمان زینب است
ایثار و پـاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است
احترام عشق هم از احترام زینب است
داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام
با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت
این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است
بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است
در جهان مهر حقیقت زینب (س) است
مشعل صبح هدایت زینب (س) است
وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد
از کربلا تا شام غم احرام بسته
در حج خونینش سر از محمل شکسته
در سینه زینب که مجنون حسین است
دل نیست قلبش مشتی از خون حسین است
وفات حضرت زینب تسلیت باد
صحن ِ چشمام پر از بارونه بارون
حال ِ زارم بازم محزونه محزون
پای صبرت دلم حیرونه حیرون
شیر زن کرببلا، مدد یازینب
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جامی ماند، اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند، اگر زینب نبود
آنکه بر اهل جهان موی به مو کرد اعلان
اصل منظور شه کرب و بلا زینب بود
آنکه در حال اسیریش به نهضت پرداخت
شت خاتون ظفر با اسرا زینب بود
گشت قربانی کعبه به منای شهدا
هستی اش را به خدا می کند اهدا زینب
در اسارت سخن از غیرت و آزادی
گفت اه و زاری نکند در بر اعدا زینب
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
وفات حضرت زینب(س) تسلیت باد
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو عرش خدا را قائمه
یک محمد یک علی یک فاطمه
وفات جانسوز عقیله بنی هاشم و عالم بدون معلم، حضرت زینب کبری تسلیت باد . ..
بر آل عبا تو نور عینی زینب
تو پشت و پناه عالمینی زینب
در فضل و شرافتت همین بس باشد
اینکه تو شریکه الحسینی زینب
*
خورشید نجابت و ادب یا زینب
با فضل و وقار، منتجب یا زینب
در اوج شکوه مثل کوهی بانو
هستی تو عقیله العرب! یا زینب
*
ای آینه عصمت زهرا! زینب
در صبر و وفا بدون همتا! زینب
تو محرم رازهای مولا بودی
چون فاطمه ای ام ابیها! زینب
*
تو مهر قبول کربلایی زینب
زهرای بتول کربلایی زینب
ای وارث نهضت حسین بن علی!
در شام، رسول کربلایی زینب
« وفات حضرت زینب (س) تسلیت باد »
از کربلا تا شام غم احرام بسته
در حج خونینش سر از محمل شکسته
در سینه زینب که مجنون حسین است
دل نیست قلبش مشتی از خون حسین است
دارد از روز ازل دیده بینا زینب
عشق را کرده به نه کنگره معنا زینب
اولین صابره ارض و سما باشدو بس
علم پیغمبری آموخت ز طاها زینب
مکتب صبر را در این عالم
غیر تو نیست مقتدا زینب
ز آنکه آموختی هزاران درس
در بر دخت مصطفی، زینب
در عصر به خون نشسته ی عاشورا
سرچشمه اى از صبر خدایى زینب
ای کاش فراغتی فراهم می شد
از وسعت دردهای تو کم می شد
این بار مصیبتی که بر شانه توست
ایوب اگر داشت قدش خم می شد
سینه عریان حسین بی کفن
رخ کبودان عزای زینبیم
آخر مجلس به وقت شور عشق
سوی مقتل در قفای زینبیم
زینب آخر این شبِ تاریک را سر میکند
یاد از یاس و شقایق، یا صنوبر میکند
این وداعِ آخر و جان دادنِ بانوی عشق
عاقبت وصل حسینش را میّسر میکند
حق اخت الحسین بودن را
خوب آورده ای به جا زینب
نهضتی کز حسین شد آغاز
تو رساندی به انتها زینب
ما گرفتار بلای زینبیم
ما حسینی از عطای زینبیم
تا خدا بر ما عنایت می کند
ماگدای هر گدای زینبیم
حسینم واحسین گفت و شنودم
زیارت نامه ام جسم کبودم
چه در زندان، چه در ویرانه شام
دعا می خواندم و یاد تو بودم